نهاد های مدنی و وظیفه مردم و...

در سال 1375 شاید ارگانی که به تنهایی بار اصلاحات را به دوش کشید و خاتمی را خاتمی کرد و دولت را به دست اصلاح طلبان سپرد مطبوعات بود اما این عمل شایسته آنها با هزینه هایی زیادی از جمله تعطیل شدن روزنامه های سلام و جامعه و توس و ... و توقیف یک شبه مطبوعا ت همراه بود. زیرا مطبوعات تنها نهاد هایی بودند که می بایست مسیراصلاحات را به پیش می بردند. بعد از آن و به لطف مردم دولت نیزاصلاح طلب شد و مجلس نیز به جرگه اصلاح طلبان پیوست و بعد از آن سازمانهای غیر دولتی نیز بوجود آمدند. این مجموعه به طور هماهنگ و به مدت تقریبی هشت سال به استثنای مجلس(4 سال) همدیگر را همراهی کردند. در این میان بجاست که به نقش ارزشمند سازمانهای غیر دولتی اشاره کنیم. نهادهای نو پایی که بدون شک گرچه نام غیر دولتی داشتنند اما بنا بر جوان بودنشان بدون شک احتیاج به همراهی و مساعدت دولت داشتند. و این فریضه به نحو احسن در دولت جناب آقای خاتمی انجام شد.

به طور کل در کشوری همانند ایران می توان حرکت اصلاحی از طریق N.G.O  ها را به مثلثی تشبیه کرد که از سه ضلع 1- خود N.G.O ها  2- مردم و 3- متاسفانه دولت(زیرا در کشورهای پیشرفته دولت هچ نقشی در روند کاری  N.G.Oها ندارد و در این زمینه بخش خصوصی به مدد این سازمانها می آید)  تشکیل می شود.

ضلع اول این حرکت که استوارترین ضلع می باشد بدون شک خود سازمانهای غیر دولتی هستند که با نظارت خاص خود وآگاهی بخشی عمومی می توانند در اداره امورکشور کمک شایانی کنند . کمکی که از یک طرف  بدون شک می تواند در برابر خودرایی مسئولین و انجام کارهای اشتباه خودی نشان داده و از طرف دیگرمی تواند با ارائه راه حل های مناسب و بجا میزان آگاهی مردم شهر و کشور را متناسب با مقتضیات زمان و نیازهای مردم افزایش دهد.

ضلع دوم این مثلث همانطور که گفته شد مردم می باشند . هر حرکتی در هر کجای جهان بدون همراهی مردم محکوم به شکست است . زیرا  مردمسالاری اصلی ترین وسیله برای رسیدن به نهایت عالی می باشد . حرکت اصلاحی سازمانهای غیر دولتی نیز از جمله حرکاتی است که احتیاج مبرم و اساسی به همراهی مردم دارد. تا زمانی که مردم خودشان نخواهند که در مسیری حرکت کنند که برای جامعه شان مفید است هیچ حرکتی نتیجه بخش نخواهد بود . مردم خود باید حق و حقوقشان را از دولت وحکومت طلب کنند و این جز با همکاری با سازمانهای غیردولتی موثر واقع نخواهد شد . زمانی که تمام مردم یک شهر یا یک کشور چیزی را خواسنار باشند دولت مجبور خواهد بود تا آن حق را به مردم بدهد . به عنوان مثال اگر تمام مردم یک شهر از شهرداری بخواهند که به نظافت شهر توجه کند شهرداری مجبور خواهد بود به خواست آنها تن در دهد. بنا براین باز هم شایان ذکر است که مردم می توانند نقش بسیار مهمی در جهت پیشبرد مسیر اصلاح طلبی از طریق سازمانها ی غیر دولتی  را ایفا کنند.

اما ضلع سوم- که متاسفانه بر اساس نو پا بودن N.G.O  ها دولت است-  نیز در این چند سال توانسته است تا حد بسیار زیادی وظیفه خود را انجام دهد . تخصیص بودجه تقریبا کامل برای نهادهای غیر دولتی توسط سازمان ملی جوانان و قائل شدن اعتبار برای این نهادها توسط دولت جناب آقای خاتمی ازجمله کمکهای اساسی این ضلع بود که دراین چند سال اخیر صورت گرفت . زیرا بر اساس ماده 157 برنامه سوم توسعه دولت به حمایت از این سازمانها مکلف بود . حتی برخی از وزارتخانه ها نیز از جمله وزرات ارشاد و وزارت علوم و تحقیقات و فناوری نیز در این راستا کمکهای زیادی به N.G.O  ها داشتند .

اما متاسفانه این روزها شاهد هستیم که بسیاری از افراد بدون توجه به جایگاه عزیز و عظیم نهادهای غیردولتی سخنانی ایراد می کنند که هر انسانی را به این فکر می اندازد که این نهال تازه  کاشته شده درابتدای راه قلع و قمع خواهد شد . سخنان  حمید رضا ترقی که «برطرف کردن مطالبات مردم با تشکیل NGO ها که براساس تفکر غربی و مدل ناهماهنگ با ساختار فرهنگی و تمدن کشورمان به وجود آمده، غیرممکن است.» می تواند زنگ خطری برای سلامتی  و بقای نهادهای غیر دولتی باشد همچنین رویکردهای مشابه با سخنان قائم مقام جمعیت موتلفه در مجلس هفتم نیز نگران کننده خواهد بود . مجلسی که در بودجه جدید ردیف های بودجه تخصص یافته به این نهادها را  کم کرده یاعملا  به صفر رسانیده است . امید است که دردولت جناب آقای احمدی نژاد نگاه به نهادهای مدنی کم رنگ نشود و ادامه حیات این نهاد ها را شاهد باشیم . زیرا هر انسانی که دستی در هندسه دارد میداند که با دو ضلع نمی توان شکل هندسی منظمی درست کرد و اگر ضلع سوم قطع شود تنها با دو ضلع زاویه ای درست خواهد شد که هر چه دو ضلع این زاویه به هم نزدیکتر شود زاویه تنگتر خواهد شد . به امید روزی که فشار این زاویه کمر مسولین را به درد نیاورد .

 

سالی که نکوست از بهارش پیداست

انصار حزب‌الله با صدور بیانیه‌ای با عنوان «دوران جدید مسوولیت‌های ما» اعتقادات خود را در دو زمینه‌ی عزت اسلام و مسلمین و ذلت نفاق و منافقان بیان کردند.
در این بیانیه آمده است: استقرار دولت جدید و تکمیل حلقه‌ی مفقوده در زنجیره‌ی انقلاب اسلامی قطعا پدیده‌ای بسیار مبارک است و لااقل در تصحیح جهت‌گیری اصیل انقلاب گامی اساسی به شمار می‌رود. این تحول جدید که دست عنایت حق در فرآیند تحقق آن به روشنی نمودار است عرصه‌ای جدید از مسوولیت و ایفای نقش را فراروی انقلابیون قرار می‌دهد و اهتمام جدی و تلاش و توان مضاعف می‌طلبد. و اگر در دوران غیبت کبرای حضرت ولی عصر( ع) وظیفه و رسالت یاوران صدیق او برپایی دولت کریمه است، قهرا بازشناسی شاخصه‌های چنین دولتی نخستین ضرورت این راه است. عزت اسلام و مسلمین و ذلت نفاق و منافقان در جبهه‌ی داخلی و آنگاه ندای دعوت به حکومت حق و عدل مهدوی در پهنه‌ی جهان از مقدمات و زمینه‌های ظهور دولت الهی و عدالت‌گستر آن حضرت و طلیعه‌ی آغازین انقلاب جهانی امام عصر علیه‌السلام محسوب می‌شود.بنابراین دو ویژگی عزت اسلام و ذلت نفاق اساسی‌ترین معیار برای تعیین راهبرد اساسی در عصر غیبت و وظیفه‌ی راستین تلاشگران و پیش‌قراولان عصر ظهور است. این راهبرد در مقطع کنونی از تاریخ انقلاب، ساز و کارهای ویژه‌ی تحقق خود را می‌طلبد.


نویسندگان این بیانیه درباره‌ی عزت اسلام و مسلمین خاطرنشان کرده‌اند که صرف‌نظر از کج‌پنداری‌های کسانی که حاضر نبودند مبارزه با فقر و رفع تبعیض را در شعارهای صوری خود نیز رعایت کنند، در دولت عدالت، مبارزه مستمر با این دو پدیده‌ی زشت و عزت‌شکن، دو راهکار اساسی برای وصول به هدفی برتر است، که همانا تسهیل در اجرای دستورات دینی و حاکمیت قوانین الهی در جامعه می‌باشد. اصولا جامعه عزتمند همان جامعه‌ای است که در آن، شرایط عبودیت و بندگی فراهم باشد و لاغیر.


در ادامه‌ی این بیانیه با بیان این که ضرورت بازآفرینی و تثبیت ارزش‌های به تاراج رفته انقلاب که بسیاری از آن‌ها معلول حاکمیت افکار لیبرالی و غرب‌گراست، داشتن حوصله‌ای فراخ و مجاهداتی مخلصانه است، آمده است: ارزش‌هایی که عمده‌ی آن‌ها میراث گرانسنگ خون شهدای مظلوم دوران انقلاب و جنگ تحمیلی بوده و در راس آن‌ها دو فریضه حیاتبخش امر به معروف و نهی از منکر به مثابه ضامن اساسی تحقق خیر و صلاح و دفع شر و فساد در اجتماع است و دیری است که از رهگذر کم‌لطفی و بلکه وارونه‌نگری سابق به طاق نسیان رفته و ساز و کارهای آن منکوب شده است. رواج فرهنگ نقد سازنده و ایجاد فضای امید و تلاش و تحقق وعده برکات معنوی و مادی خداوند به جامعه‌ی اسلامی، فقط و فقط در گرو احیا و پاسداری و اجرای این دو فریضه واجب و مقدس است و حکومت صالحان با صرف‌نظر از این دو رکن اساسی، کذب محض بوده و در میزان عقل و شرع ساقط است و هیچ عزتی بدون این دو رکن متصور نیست. ظهور و بروز پدیده‌ای به نام اصولگرایی و کسب حاکمیت سیاسی، از پدیده‌های عزیزالوجود این دوران است. منادیان اصولگرایی و حامیان بی‌ادعای آن، همان نیروهای صدیق حزب‌الله و توده‌های محرومان جامعه‌اند. این پیوند مبارک و این جبهه‌ی فراگیر به عنوان برترین پشتوانه‌ی حکومت مردمی، بایستی مورد اعتنا و تثبیت و تحکیم باشد. عزت ما در گرو همین وحدت و اتحاد است و این اتحاد شرط لازم و ضروری برای بقای نظام اسلامی و گسترش ارزش‌های آن می‌باشد.


صادرکنندگان این بیانیه هم‌چنین در مورد ذلت نفاق و منافقان آورده‌اند: اصولا خداوند سرنوشت هیچ ملتی را جز با اراده و تلاش آنان رقم نمی‌زند. مبارزه با عوامل معاند و مزاحم و علف‌های هرز در اجتماع، یگانه راه بقای عزت و شرافت جامعه است وگرنه هیچ دستاوردی، از دستبرد کفار بی‌نشان و منافقان در امان نیست. هر چه جریان مومنان عزتمدار در جامعه پرصلابت‌تر ظاهر شود، توطئه و تقلای جریان نفاق پیچیده‌تر می‌شود و اگر چه در جدال همیشگی حق و باطل، جبهه حق همیشه پیروز میدان است اما شرط آن بازشناسی دقیق نفاق و افشای چهره‌های پر تزویر و رنگارنگ منافقان است تا مبادا در جبهه‌ی حق شکاف و رخنه‌ای ایجاد کنند. یکی از خیرات قهری دوران خاتمی فرصتی بود تا از رهگذر آن بازشناسی جریان‌های نفاق بی‌پرده و نقاب ممکن شده و در فرصت‌های پیش‌رو، پالایش زلال انقلاب از خس و خاشاک و آلودگی‌های نفاق میسر شود. اینک همان زمان فرا رسیده است. این فرصت مغتنم و شایسته قدرشناسی است. اکنون به جاست تا پرده‌هایی از جریان نفاق منافقان، با لحاظ سابقه و لاحقه آنان مورد مداقه قرار گیرد، تا از رهگذار آن علاوه بر تامین و ضمانت جریان انقلاب، رهاورد شوم توطئه‌های نفاق دامنگیر خود آنان شود.


انصار حزب‌الله معتقدند: جریانی که به ویژه در شانزده ساله‌ی اخیر به بهای بی‌اعتقادی، پشت پا زدن و بلکه مبارزه و ستیز با اعتقادات اصیل دینی مردم، دفاع از رای و خواست مردم را بهانه و دستاویز کرده بود، هم اینک بی‌آبرو شده است. اکنون تمامی خواسته‌های ملت بر اعتقادات آنان منطبق است و مجلس و دولتی برآمده از آرای اعتقادی مردم در مصدر امور است. حاشا که دیگر باره مومنان اجازه دهند تا تئوری‌های بی‌رمق و نخ‌نمای دموکراسی غربی و پنهان شده در پشت نقاب مردم مجددا مجال حمله و ترکتازی یابند. جریان نفاق از این پس با چه جراتی از مردم دم می‌زند؟ کدام مردم؟ همان مردمی که آرای قاطع آنان افکار جریان مدعی دموکراسی دروغین و ارزش‌های کاذب آن را یکسره به زباله‌دانی تاریخ فرستاد؟ جریان نفاق به شدت از روی کار آمدن دولت اصولگرا و به تعبیر آنان یکدست شدن حاکمیت، هراس دارد. گویا جهت‌گیری یکپارچه نظام به سمت اهداف انقلاب اسلامی، منادی مرگ و نابودی آنان است و آن‌گاه که کوره‌راه‌های کجی و انحراف به همت رای و نظر قاطع مردم مسدود شود رواج کالای بنجل منافقان کساد می‌شود. اینک وقت آن رسیده تا در پناه هوشیاری مردم و با دستان پر توان حزب الله، شرنگ تلخ ذلت و رسوایی به کام نفاق ریخته شود تا از کج‌راهه ستیز با خدا و مومنان باز ایستند و یا به سرنوشت محتوم خود گرفتار آیند.


در ادامه‌ی این بیانیه آمده است: ژورنالیسم منافق، این خنیاگر عصر مدرنیته، از این پس در میان مردم جایگاهی ندارد. گذشت آن دورانی که هر رانده و مانده‌ای بتواند به مدد ثروتی نامشروع و یا سرمایه‌ای دزدیده شده از بیت‌المال مردم فقیر و گرسنه و پروانه‌ای فراهم آمده از رانت‌های نامشروع قدرت و پنهان شدن در پشت نقاب فریبنده مردم‌گرایی ادعایی، بر علیه انقلاب «مسجد ضراری مدرن» ایجاد کند و از این سنگر غصبی با دسیسه و نفاق، بر علیه ارزش‌های انقلاب و حامیان راستین آن بتازد. هیچ حکومت خردمندی در جهان، هجمه بر اصول اساسی و بنیان‌های خود را نمی‌پذیرد. دولت اسلامی چطور؟ دستگاه قضایی در عمل به قوانین مصوب در برکندن این علف‌های هرز چه حالت منتظره‌ای دارد؟ اگرچه تعلل هر یک از مبادی و دستگاه‌های ذیربط، رافع مسوولیت امت حزب‌الله در عمل به تکلیف نخواهد بود. جولان جریان گسترده و رنگارنگ نفاق و عناصر آن دیری است که در عرصه‌ی فرهنگی فضا را غبارآلود کرده است. عرصه‌های کتاب و فیلم و سینما و تئاتر به شدت آلوده است. هنر برای هنر و یا همان هنر برای شیطان نیز مشغول ترکتازی و هجمه و تمسخر باورهای خون‌رنگ ملت است. حد توقف این جولانگری‌ها کجاست؟ اگر فضای لیبرال دموکراسی حاکم، مجوز تسامح و تساهل تا قعر اسفل السافلین را صادر کرده بود، چاره‌اندیشی دولت جدید به عنوان نماینده‌ی خالص‌ترین باورهای اعتقادی شهید دادگان و ولی‌نعمتان انقلاب، چیست؟ آیا انتظار دفاع از هجوم ناجوانمردانه مزدوران عرصه‌ی هنر و قلم به دار و ندار و هستی آرمان‌های ملت توقعی نابجاست؟ آیا انتظار آتش‌بس از دگراندیشان بی‌اعتقادی که با هتک نوامیس اعتقادی و باورهای اخلاقی امت رسول الله علنا به جنگ قرآن و آیات الهی رفته‌اند، منصفانه نیست؟


در ادامه این بیانیه با ابراز اتهاماتی نسبت به مدیریت وزارت اطلاعات ادعا شده است:مشخصا طی هشت ساله گذشته تاکنون شبکه مخفی و مرموز نفاق با نابودی شاکله مدیریت انقلابی در وزارت اطلاعات عملا راه بر اجرای توطئه‌های براندازی جریان نفاق جدید همواره ساخت وعلاوه بر انواع دسیسه‌های پنهانی، تجری مستقیم و بی پرده به ارکان نظام اسلامی و خطوط قرمز اسلام و امت حزب الله و قانون اساسی بدعتی فراگیر شد.حقیرترین سرکردگان مزدور و بی آبرو، میدان داری کردند و بلعیدن استفراغ مسموم سازی‌های جاسوسی و رادیو‌های بیگانه هنر روشنفکران شد.


در بخش دیگری از این بیانیه با هشدار نسبت به آن چه گوش‌های سنگین و غیرت‌های زنگ‌زده نامیده‌اند آمده است: اگر رافت و عطوفت نظام اسلامی نسبت به فضلیتی ویژه و ستودنی است، به همان قیاس بی‌پروایی و وادادگی در مقابل دهان‌های شکسته و حیاهای دریده نیز رذیلتی زشت است. به اعتقاد ما ویژگی‌های سیاسی و موقعیت زمانی دوران جدید، حجت را بر همه ما تمام کرده است. گذشت زمانی که فداییان ولایت و جانبازان دفاع از اسلام و انقلاب، خار در چشم و استخوان در گلو، کاسه‌ی صبر تلخی و مرارت بنوشند و هتاکان بی‌پروا در وسط میدان به رقص و پایکوبی پردازند. امید است تدابیر وزارت محترم اطلاعات در دوران جدید در ایفای نقش و مسوولیت ذاتی خود با تنظیم عادلانه فضا، نقطه پایانی بر این روند شوم و شرم‌آور باشد و این یک ترجیح عقلایی است.

انصار حزب‌الله معتقدند: در فضای جدید پس از انتخابات به نظر می‌رسد جریان زخم خورده نفاق داخل و حامیان مزدورپرور آنان، چنان دچار عقده‌های فرو خورده خشم و حقارت شده‌اند که بعید نیست در صورت عدم توان انحراف در نهضت و مسیر اصلی ملت، به فکر انتقام شکست ننگین خود از خدمتگزاران اصلی دولت و نظام باشند. اما گرچه مرام و مسلک آحاد کارگزاران حکومتی و غیر حکومتی به تاسی از اولیای بزرگ اسلام، همواره انتظار شهادت و یا پیروزی در راه هدف (احدی الحسنیین) است اما در همین جا متذکر می‌شویم که خسارت‌باری این توطئه برای جریان نفاق غیرقابل باور خواهد

بود. توصیه‌ی موکد ما به تمامی برادران و خواهران و به ویژه پیشتازان و انصار و یاران حزب الله در سراسر کشور شناسایی دقیق عوامل و عناصر نفاق و معاندانی است که تاکنون با گفتار و رفتار خود عملا به عنوان شریک جرم این توطئه‌ها محسوب شده‌اند. گرچه ممکن است تیر اول از چله کمان نفاق گذر کند، اما قطعا طوفان خشم و انتقام الهی با مباشرت حزب خدا در قلع و قمع گسترده‌ی شاخ و برگ و رگ و ریشه منافقان عظیم‌تر خواهد بود. در پایان با یادآوری مجدد این حقیقت که ثمرات و برکات دوران جدید انقلاب اسلامی برای شیفتگان خدمت و مجاهدان بی‌ادعای راه خدا، فوق انتظار است و با وحدت و انطباق خواسته‌های مردمی بر باورهای دینی و اعتقادی و تحقق آن در عرصه‌ی حکومت و اجرا، سر فصل جدیدی از تاریخ انقلاب اسلامی رقم خورده است، عذر تقصیر در ادای وظیفه پیروی و تبعیت به پیشگاه صاحب حقیقی انقلاب و کشور حضرت بقیه الله فی العالمین – ارواحنا فداه – بوده و مجددا چنانچه خود خواسته است از درگاه الهی توفیق وفا به عهد و پیمان در ادای وظیفه و مسوولیت را می‌طلبیم.

آن مرد رفت

به سکوت سرد زمان

به خزان زرد زمان

نه زمان را درد کسی

نه کسی را درد زمان

...
...
بهار مردمی ها دی شد

زمان مهربانی طی شد
...
...
...

دیروز وداع مردی بود که با آمدنش امید 
آزادی . مردمسالاری . گفتگو . مدارا . زنده بودن

مخالف و تکریم انسان آن هم تنها به پاس  انسان بودنش
    آمد .

خدا کند و فقط خدا کند و که با رفتنش امید
آزادی . مردمسالاری . گفتگو . مدار . زنده بودن

مخالف و تکریم انسان آن هم تنها به پاس انسان بودنش
  از بین نرود .


...
...
...

قدرت به صاحبانش بازگشت و  خاتمی به جامعه اش پس
سلام خاتمی.

آری دیگر خاتمی رئیس جمهور نیست .

سلام من به تو یار قدیمی

منم همون هوادار قدیمی.

(نیما مهرپویا)