فعالیت جالب توجه جوانان حزب اعتماد ملی بوشهر

با سلام

راستش بعضی اوقات یادم می ره که یه بلاگی هم دارم که می تونم توش راحت باشم. یکی از دوستان شدیدا ناراحت بود از این مطلب که اسمش رو هم ننوشته بود. از همه مخاطبین معذرت خواهی می کنم.

اما چندی است که تنی چند از جوانان خوب و خوش فکر بوشهری قسمت جوانان حزب اعتماد ملی رو راه اندازی کردند که دست مریزاد می گم به همشون. و یه وبلاگ هم زدند که در ابتدای راه است. امید که موفق باشند. مخصوصا در این روزها که سکوت نقل همه محافل شده( مخصوصا خودم)

۲۴ آذر

ان الله لا یغیر ما بقوم  حتی یغیروا ما بانفسهم

بار دیگر دستان پر توان مردم آگاه و فهمیده ثابت نمودکه راه دموکراسی از صندوق های رای می گذرد. بدون شک 24 آذر به عنوان نقطه عطفی در راه نیل به دمکراسی است. مردم فهیم با حضور پر رنگ خود در انتخابات دیگر بار ثابت کردند که خواهان تغییر به سمت پیشرفت هستند. و با انتخاب خود فهماندند که هیچ مقام و مسئولی با عوامفریبی نمی تواند بر رای و اندیشه پاک آنها خدشه ای وارد کند. 24 آذر پایانی بود بر اندیشه ی تحجر و خرافه گویی . نقطه اتمامی بود بر آنان که سوار بر اسب چموش قدرت به هرجا که می خواستند می تاختند بدون در نظر گرفتن افکار عمومی.  و باز پایانی بود برای کسانی که برای اندیشه مردم ارزشی قائل نبودنn و حتی جرات بیان پیشوند جمهوری را برای ایران اسلامی نداشتند. هزاران بار دست مریزاد بر این ملت همیشه هوشیار. شما بار دیگر ثابت کردید که خواهان آرامش و مدارا بر سر سفره ها هستید و نه چیزی غیر از آن.

اما روی سخن با مردم نیست که آنها حجت را بر ما و شما و آنها تمام کردند و به زبان رای خشونت طلبی و اقتدارگرایی را نفی کردند. روی سخن با منتخبینی است که به همت رای مردم قدم در راه پر خطیر مسئولیت نهاده اند. رای مردم بر شما که خود را اصلاح طلب معرفی نموده اید را به هرگونه که تفسیر کنید راهی جز گردن نهادن به خواست مردم ندارید. اگر این رای را یک « نه» بزرگ به اقتدارگرایان و خشونت طلبان بدانیم وظیفه شما خطیرتر از هر زمان دیگری است. به گونه ای عمل کنید تا در دیگر انتخابات پیش رو با «آری» مردم روبرو شوید. و اگر این رای را یک «آری» به اصلاح طلبان بدانیم نگذارید که حاصل عملکردتان به « نه» مردم ختم شود.

امروز آغاز فصل نوینی در تاریخ 100 ساله مبارزه آزادیخواهی این کشور است. نگذارید که این فصل نوین پایان تلخ و وحشتناکی به نام قهر مردم را در پی داشته باشد. به وعده ها و آرمان هایتان پایبند باشید. هیچ فشاری را جز فشار افکار عمومی از هیچ نهاد و یا فردی پذیرا نباشید.

باز باید سرنوشت از سر نوشت.

ساده اما سخت

خبر ساده بود و تلخ.

کوتاه بود و باور نکردنی.

آنقدر سخت که مرا به بازگشت مجبور کرد.

‌«محمد دادفر به زندان می رود».

اما زندانبان لیاقت حضور افراد بزرگ را ندارد. دیگر دارد اوین فی الواقع به دانشگاه تبدیل می شود. یعنی می شود زمانی را تصور کرد که «اوین» موزه شود.

گیرم که می زنی گیرم که می کشی‌٬ نه تو داری هر کاری می کنی حتی رویش ناگزیر جوانه را هم می زنی. بعد از محمد دادفر نوبت کیست.

همگی چمدان ها را ببندید.