سلام .
می خواستم بنویسم که برای یاد دوستان ۱۸ تیر یک دقیقه سکوت کنیم ولی دیدم الان ۶سال
که غرق در سکوتیم .
بله . سکوت ما خیلی درد آور تر از حمله مغول وار نیروهای نظامی و شبه نظامی به کوی مقدس دانشگاه بود .
جنگ نابرابری که کیان ایران رو نشونه گرفته بود . می دونید چرا دانشجویان رو زدند :
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
امیدورام که دانشجویان ما رو ببخشند که ساکت نشستیم و ببخشند کسانی رو که ساکت
خواهند نشست .
بغض راه گلوم رو گرفته . آخه به جرمی ؟ کدوم گناه کبیره ؟ مگر به کی توهین کردند؟ نسبت
به بسته شدن روزنامه سلام اعتراض کردن مگه جرم بود؟
آره جرم بود . نباید کسی به رفتار سعید امامی اعتراض کنه و اصلا هویت اون رو افشا کنه . آخه
اون کارهای درستی کرده بود . زده بود نویسنده های این مملکت رو کشته بود. مگه اینها جرمه؟
آخه اون وصل بود به یه جاهایی. ماشالله که عدالت هم در دادگاهها غوغا می کنه .کلی جریان
۱۸ تیر وکتک زدن دانشجوها و چند روز پر التهاب خدا رو شکر در دادگاه با معلوم شدن سارق
ریش تراش به خیر و خوشی تموم شد. وای بر ما. جمعه ها خون جای بارون می چکه
فقط می تونم گریه کنم . همین.
تو این چند شب بیشتر درباره ۱۸ تیر مینویسم. امشب کلی حالم گرفته است
مرثیه |
وقتی که نخستین باران ِ پاییز برادرهای همتصویر!
مهر ۱۳۳۰ |
مرثیه |
برای نوروزعلی غنچه
وقتی که نخستین باران ِ پاییز برادرهای همتصویر!
مهر ۱۳۳۰ |